3 جــــــــــــــــــــــوان ودیـــــــــــــــــــــــــن 4 |
در مورخ 4/10/1353 از ندامتگاه مرکزی نامهای خطاب به تیمسار دادستان نیروهای مسلح شاهنشاهی تحت عنوان اعلام فوت زندانی ارسال میشود که در آن آمده است:
“محترماً مقام عالی را آگاه مسزاد برابر گزارش سرکار ستوان سوم خوش سیرت افسر نگهبان اندرزگاه شماره 10 زندانی شماره 109045 به نام حسین غفاری فرزند عباس 60 ساله که با قرار شماره بازپرس شعبه 5 دادرسی نیروهای مسلح شاهنشاهی به اتهام اقدام بر علیه امنیت کشور بازداشت و تحت پیگرد میباشد از تاریخ 22/9/53 به علت (هیپرپانسیون و هموراژی سرمولا) در بخش داخلی بهداری ندامتگاه بستری و تحت درمان بوده است برابر نظریه سرکار سرگرد دکتر یارسلطانی پزشک نگهبان بهداری ندامتگاه در ساعت 30/15 مروخه 4/10/53 فوت نموده است. جنازه جهت تعیین علت مرگ به اداره پزشکی قانونی حمل مستدعی است مقرر فرمایند، نمایند آن دادسرا جهت انجام تشریفات قانونی حضور به هم رسانند.“
و در مورخه 7/10/53 از دادستانی ارتش با اداره کل پزشکی قانونی مکاتبه میشود:
“خواهشمند است دستور فرمایید نتیجه آزمایش آسیب شناسی از جسد غیرنظامی نامبرده حسین غفاری را که در تاریخ 5/10/53 در آن اداره مورد معاینه قرار گرفته است و در نتیجه علت فوت را به این دادستانی اعلام نمایند“.
و اداره کل پزشکی قانونی گزارش معاینه جسد را که در آن تشخیص فوت را خونریزی مغزی عنوان نموده به شرح ذیل اعلام میکند:
“جسد متعلق به مردی هست در حدود 55 ساله با قد 175 سانتیمتر و استخوانبندی درشت موهای سر کوتاه و دارای ریش سفید و سیاه که آثار چند لکه کبودی مربوط به زمان حیات که در حال زرد شدن میباشد (حدود یک هفته از وقوع آنها گذشته است) که به بزرگی یک بادام پوستدار در ناحیه پهلوی چپ و 3 لکه به قدر سکه های 1-2 ریال در ناحیه کنار خارجی زانوی راست- کنار داخلی زانوی چپ و سمت پایین و خارجی ساق پای راست و یک لکه دیگر با قطر یک سکه 2 ریالی در پشت زانوی راست مشاهده میگردد که باز شده در نسوج زیر جلدی کبودی وجود دارد در ناحیه پشت آثار کورکهای متعددی که بهبود یافته است در ناحیه سرین و کمر و پشت دیده میشود- علائم دیگری از ضرب و آثار جرح و خفگی و... مشاهده نگردید. پوست سر برداشته شد زیر آن خون مردگی و شکستگی استخوان دیده نمیشود ناحیه پشت گردن طولی سر فقرات پشتی و کمری باز شد در کل خونمردگی مشاهده نمیشود. داخل حنجره دیده شد در سمت راست خونریزی و لخته بهوزن 120 گرم در مقایسه دیده میشود که روی نیمکره راست هم بر اثر فشار گودی گذاشته است پایین خونی است قفسه مرکزی و شکم باز شد طحال بزرگتر از معمول و کبد کمی سفتو سایر احشاء وضع عادی پس از مرگ دارند با توجه به علائم فوق علت مرگ خونریزی مغزی تعیین گردید “
با توجه به آنچه گذشت دو نکته قابل توجه است یکی اینکه آیت الله غفاری به هنگام دستگیری و انتقال به زندان هیچ گونه نشانهای از بیماری در ایشان وجود نداشت و دیگر اینکه بررسی اسناد و مدارک موجود و مکاتبات ساواک با پزشکی قانونی بیانگر وجود تناقضاتی در مورد علت فوت ایشان است به طور مثال در یک گزارش علت فوت کهولت سن و بیماری کلیوی ذکر شد و در گزارش دیگر بیماری قلبی و سکته و در گزارش سوم خونریزی مغزی علت مرگ اعلام شده است و این در حالی است که پزشکی قانونی پس از معاینه جسد اعلام میکند آثاری از کبودی در نقاط مختلف بدن ایشان مشاهده شده که منشأ آن به یک هفته قبل باز میگردد.
فرزند ایشان پیرامون تحویل جنازه پدر میگوید:
“بالأخره رفتیم که جنازه را تحویل بگیریم یکی از بازجوها گفت: اینجا بنویسید که ایشان در بیمارستان از دنیا رفته است. گفتم: من در بیمارستان نبودم و ایشان را آنجا ندیدم. گفت اگر ننویسی باز به زندان برمیگردی. مادرم گفت پسرم اگر بنویسی شیرم را حلالت نمیکنم من ننوشتم عمویم را بردند که بنویسد او هم گفته بود من بیسوادم یکی از عموزادهها را بردند او هم ننوشت غروب تماس گرفتند که بیایید جنازه را ببرید ما را به پزشک قانونی بردند و من دیدم که بدن ایشان خونآلود بود توی تابوت نیمی از صورتشان سیاه بود حال چه شده بود نمیدانم
و اولین کسی که بعد از شهادت پدرم به خانه ما آمد مرحوم آیت الله طالقانی (ره) بود در خانه ما را محاصره کرده بودند که دیدیم یک روز صبح طالقانی پیرمرد عصازنان به طرف خانه ما میآید ایشان پرسید منزل آقای غفاری اینجاست؟ جواب دادم بله ولی اجازه نمیدهند بروید تو، گفت به من سید کاری ندارند آمد تو و صحبت کردیم گفت که من برادرم را از دست دادهام و شما پدرتان را و من جای پدر شما هستم هر وقت کاری داشتید به من رجوع کنید و خودش گفت که به من سید محمود طالقانی میگویند و شروع کرد به روضه خواندن “روضه موسیابنجعفر (ع)“
از خاطراتی که پدرم به دستخط خود نوشته است مقداری میخوانم. نوشته است:
اللعنه الله علی القوم الظالمین و علت این همه گرفتاریها و زندانی شدنها مبارزه با دولت جنایتکار خائن به اسلام و دخالت او در مقدمات مذهب و اجرای برنامه های ضد دینی دستگاه حاکم و رژیم شاهنشانی بود چه ضربههایی که بر پیکر اسلام میزدند“
بازتاب شهادت آیت الله غفاری در جامعه
خبر شهادت مظلومانه آیت الله غفاری تحت شدیدترین شکنجه های قرون وسطایی در زندانهای مخوف رژیم منحوس پهلوی موجی از انزجار و نفرت عمومی از رژیم پهلوی را درمیان مردم پدید آورد و در آن شرایط خفقان و اساتبداد سیاه شهادت این عالم متقی و بزرگوار و سخت کوش و مجاهد جرقه ای در ظلمت استبداد بود و خون سرخ آن شهید والامقام درخت مبارزات علمای متعهد و راستین تشیع را آبیاری نمود و در همین رابطه تظاهرات متعددی در نقاط مختلف به ویژه در شهر قم اتفاق افتاد در یکی از گزارشهای ساواک آمده است:
“حدود ساعت 11 روز 5/10/53 عدهای از طلاب قم به علت فوق شیخ حسین غفاری در زندان تظاهراتی برپا کردند و برخی از دانش آموزان و اهالی قم نیز در این تظاهرات شرکت کرده بودند و در این تظاهرات شعارهایی داده میشد و غفاری را به عنوان شهید راه حق معرفی میکردند و در بین مردم شایع بود که نامبرده را با چاقو پاره پاره کرده اند و بدنش را با سیم خاردار مجروح نمودهاند و آب جوش روی صورتش ریختهاند“
رادیوی صدای روحانیت مبارز ایران در ساعت 30/17 مروخ 1/11/53 اطلاعیهای به شرح ذیل پیرامون شهادت آیت الله غفاری قرائت نمود:
هموطن آیت الله حاج حسین غفاری آدر شهری را قریب 6 ماه پیش پس از یورش وحشیانه به منزلش به اتفاق فرزندش دستگیر و 5 ماه تمام مورد بازجویی، تهدید همراه با وحشیانهترین شکنجهها قرار دادند تا ارتباط او را انقلابیون و جنبش قطع و ارتباطش را با پیشوای اسلام آیت الله خمینی قطع کنند. در منزل او تعداد زیادی از بیانیه ها و جزوات انقلابی و انقلابیون تعداد زیاد (پارازیت) پیشوای اسلامی حضرت آیت الله خمینی را یافتند این روحانی سرافراز نمونة پایمردی، ایمان و صداقت بود نمونه وفاداری به پیشوای اسلام خمینی بزرگ و با اینکه حدود 60 سال داشت به اتفاق فرزندش در زندانهای شاه سختترین شکنجه ها را تحمل کرد اما تسلیم بیدادگران ضد اسلامی حاکم بر میهن ما نشد. حوزه علمیه قم آن چنان که شایسته است مقاومت غفاری دلاور را شناخت و در مراسمی که بیادبود در مسجد فیضیه قم برپا کرده با تظاهرات پرشور خود ثابت نمود با مشاهده خشونت و وحشیگری رژیم نه تنها نمی هراسد بلکه مصمم تر با قهر و کینه فروزانتر به آرمانش با خدای خود احترام میگذارد و آن را دنبال میکند.
حجتالاسلام هادی غفاری پیرامون تحویل گرفتن جنازه مطهر پدرش و چگونگی مراسم تشییع میگوید:
“ما را بردند بهشت زهرا دم در غسالخانه گفتند اینجا میشوییم و همینجا دفن میکنیم. جیکتان هم در بیاید همهتان را میگیریم. اوضاع را کمی شلوغ کردیم و پسرعموی من مینی بوس گرفته بود آمبولانسی هم گرفته بود جنازه پدرم را گذاشتند توی آمبولانس و به سرعت به سمت قم حرکت کردیم. ساواکی ها هم مقاومت نکردند همچنین نمیخواستند بهشت زهرا شلوغ شود. جنازه پدرم را در قم توی قبرستان نو گذاشتند. دویدیم آمدیم مدرسه شهید قدوسی (ره) که من آنجا درس میخواندم به آقای قدوسی گفتم که جنازه دوستت را آوردند ایشان درس را فوری تعطیل کردندو هم آنجا آیت الله مرعشی نجفی فهمیدند و درس ایشان هم تعطیل شد. آقای گلپایگانی درس را تعطیل کردند و اجباراً در آقای شریعتمداری هم تعطیل شد و در شهر قم اعلام شد که از تهران شهید آوردهاند. بالاخره در حرم حضرت معصومه (س) برایش نماز خوانده شد. وقتی جنازه را بیرون آوردند دیگر وضعیت شلوغ شد، مردم شعار میدادند، روز چهارم دی ماه 1353 در کنج زندان کشته شد بخون خود آغشته شد یک عده از عقب فریاد میزدند درود بر خمینی درود بر سعیدی (آیت الله سعیدی) طول مسیر را تا قبرستان دارالسلام یعنی نرسیده به وادی السلام قم- قبرستان کوچکتری است که الان جنب مدرسه آیت الله مشکینی است جنازه را به زمین گذاشتند- شهید قدوسی ایستاده بود مادرم هم پایین بود رئیس شهربانی قم سرهنگ کامکار- رئیس اطلاعات قم محمدی و عده دیگری ایستاده بودند به گونهای که اصلاً نشد تلقینی برای پدرمان بخوانیم مرحوم قدوسی خودش تلقین خواند با سرعت جنازه را توی قبر گذاشتند و بلافاصله بگیر بگیر شروع شد و اتوبوسهای ارتش مملو از دستگیرشدگان بود یک لحظه من دیدم چوبهای بلندی پاسبانها در آوردهاند و طلاب را ضرب و شتم میکنند عبا و عمامه بود که روی زمین ریخته بود و غوغایی بود“.
بر اساس گزارشهای موجود، ساواک پیرامون برگزاری مجالس ترحیم آیت الله غفاری (ره) حساسیت خاصی داشته و به شدت از برگزاری آنها جلوگیری میکردند. در گزارش آمده است:
قرار است روز 11/11/53 مجلس ختمی بنماسبت فوت شیخ حسین غفاری (که در زندان قصر فوت نموده است) در مسجد الهادی واقع در خیابان تهران نو ایستگاه ده متری شارق 15 متری سوم برگزار گردد با توجه به اینکه به احتمال قوی در جلسه مزبور تظاهراتی به وسیله عناصر ناراحت صورت خواهد گرفت خواهشمند است دستور فرمایید در این زمینه پیشبینیها و مراقبتهای لازم معمول و نتیجه را به این سازمان اعلام دارند“
خبر شهادت آیت الله غفاری در مجامع دانشگاهی و حتی در خارج از کشور و نیز در میان مسلمانان و شیعیان تأثیر شایان توجهی داشته است و موجی از تحرکات انقلابی و افشاگرانه علیه رژیم پهلوی در خارج و داخل کشور سبب شد تا در مدرسه فیضیه قم اعلامیهای به سه زبان فارسی، عربی، انگلیسی، الصاق شود که در آن چگونگی بازداشت ایشان و شکنجه های دوران زندان مطرح و تحت عنوان روحانیون مبارز ایرانی خارج از کشور امضا شده بود. اعلامیه حاوی دو عکس از آیت الله غفاری بود که یکی عکس رسمی ایشان در کسوت روحانیت و دیگری تصویر ایشان در زندان.
موجی که در اثر شهادت آیت الله غفاری پدید آمد در سالگرد ایشان در سال 1354 و همین طور در سال 1355 و 1356 نقش آفرین بود و ساواک و مأموران رژیم پهلوی به شدت از مطرح شدن نام ایشان و مسائل پیرامون شهادت ایشان در هراس بودهاند و از زمان شهادت حماسه آفرین آیت الله غفاری اعلی الله مقامه الشریف تا پیروزی اعجاز انگیز انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 به رهبری حضرت امام خمینی (ره) حدود 4 سال گذشت و به تحقیق شهادت مظلومانه آن عالم ربانی و مجاهد بزرگوار نقش تعیین کنندهای در روشنگری و آگاهسازی مردم مسلمان میهن اسلامیمان داشته است و خون سرخ آن عالم بزرگ شیعی درخت مبارزات انقلابی به رهبری امام امت را آبیاری نموده و بشارت تحقق وعده های الهی را صلا داد و انقلاب اسلامی ایران که ثمره مجاهدت مستمر و شهادت طلبی ارزندهترین فرزندان اسلام و تشیع است به پیروزی رسید و امروزه همگان مرهون شهادت بزرگوارانی چون شهید عظیم الشأن اسلام حضرت آیت الله غفاری اعلی الله مقامه الشریف هستند. امام امت در خسنی در موره 13/8/57 پیرامون شهادت آیت الله غفاری میفرمایند:
“زجر ما این است که ما را حبس کردند یا زندان بردند یا زجر این است که پای بعضی از علماء را اره کردند (اشاره به آیتالله غفاری) اقا! توی روغن سوزاندند زجر ما این است که 10 سال، 15 سال، 8 سال، 7 سال، علمای ما در حبس هستند“